بدون عنوان

ساخت وبلاگ
برای عبور" نسبتا موفق" از مرحله "تولد تا مرگ" هیچ "راه میان‌بری" وجود ندارد! تنها یک مسیر مشخص که بسیاری آن را قبلا طی کرده‌اند وجود دارد:محاسبه و بررسی و تحلیل و شناخت وضعیت براساس هدف مشخص  و  تمرین، تکرار و تمرین تکرار مستمر برای رسیدن به هدف."محاسبه"  یکی از مهمترین ابزار کاربردی برای کمک به تصمیم‌گیری در هر کاریست. بسیاری از ادمها ، شاید با تمام مهارت‌ها و تخصص ها و فوق تخصص ها یی که در گرایشات مختلف دارند ، اما توانایی لازم برای محاسبات ساده زندگی را نداشته باشند. برای آشنایی با دسته‌بندی مهارت‌های مرتبط با محاسبه ، به یه جمع‌بندی نسبی اشاره میکنم که شاید مهارت محاسبه و توانائی ذهنی را در محاسبات میتونه تقویت کنه. در حقیقت ، همه‌ موضوعاتی که  مطرح میکنم  مستقیما به خود "محاسبه" هم مربوط نیست.  بلکه در اصل شاید دارم به نوع و شکلی از  مهارت‌های کلیدی و تأثیرگذار در "قدرت محاسبه"  اشاره میکنم. در این مورد به دو موضوع متفاوت که رابطه‌ تنگاتنگی با هم  دارند،  باید توجه کرد: ۱_شیوه‌ی تصمیم‌گیری برای انتخاب   ۲_ ابزار محاسبهکه به اعتقاد من  از قابلیت‌ها و توانایی کلیدی هر ادمی در طول زندگیش میتونه باشه.برخی ادمها  ذاتا دارای توانائی ذهنی بسیار خوبی در مهارت محاسبه هستن  و بسیاری دیگر لازم است برای بهبود این توانائی و نیرومند ساختن آن تلاش و تمرین مستمر داشته باشن.شیوه‌ درست تمرین محاسبه با فرآیند محاسبه‌ ذهنی و تقویت """""تصویرسازی ذهنی"""""" ارتباط مستقیم داره.((((((((همیشه در همه رفتارها اگر ادمها بتونن قدرت تصویر سازی ذهنی داشته و خود را در شرایط دیگران قرار داده و جایگز بدون عنوان...
ما را در سایت بدون عنوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezakhalilii بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:33

  برای جامعه زنان  نگرانم # متن خانم تهمینه میلانی و پاسخ مهندس حسین نگراوی به ویداشتم به عکس هیلاری کلینتون نگاه میکردم .اولین زن کاندیدای نهایی ریاست جمهوری تاریخ آمریکا.صورتش از غرور و اعتمادبه نفس میدرخشید.گردن افراشته درمکانی ایستاده بودکه تابه حال هیچ زنی نایستاده. به صورتش که نگاه میکردم کنارچشم هایش پراز چین و چروک بود و پیری پوست صورتش را از طراوت جوانی انداخته بود.اما لبخند پیروزمندانه اش صورتش را روشن کرده بود.من در مورد سیاست ها و نگرش های جهان بینانه او بحثی ندارم.اینکه بعداز رسیدن به ریاست جمهوری آمریکا چه چیز برای کشورش و دنیا تدارک دیده است.مهم این بود که اودر آن مقام ایستاده ، انسانی در نهایت قدرت ازهمجنسان ما.وماهنوز درگیر بوتاکس و عمل های زیبایی و پروتز و آرایش های بی قاعده هستیم.این قدرت و عظمت را برای زنان کشورم آرزو کردم که با تمام مشقات و تضییع حقی که در قبالشان روا می دارند باز دلخوش النگو و گوشواره هایی هستند و صدای اعتراضشان را برق این فلزات زرد خاموش می کند.من نگران زنان کشورم هستم وقتی هنوز در جامعه مجازی میچرخند و جوک ارسال می کنند ولی متن های بلند و تکان دهنده را نمی خوانند چرا که از حوصلشان خارج است و اصولا علاقه ایی برای دانستن ندارند.جامعه مجازی برای زنان در مملکت ما همان اجتماع های زنانه دم دربهای منزل است ولی باکلاس تر ومدرن تر با گوشی های لمسی و لمیده  و آسوده بر مبل.برای زنان جامعه خویش نگرانم که از اخبار جهان بی خبرند و مطالعه رامشقت بار و کسل کننده می دانند.برای زنان جامعه ام نگرانم ....."تهمینه میلانی"  بدون عنوان...
ما را در سایت بدون عنوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezakhalilii بازدید : 63 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:33

یادداشتی از سعید خلیلی،به مناسبت چهاردهمین سالگرد در گذشت زنده یاد استاد احمد خلیلی ( نقاش خیالی سازی) آه فراموشی چهارده سال شد که برای دیدنت بجای چندتا پله ای که طی میشد و دری که باز میشد و نقش و نگارهایت از میان آسمان مه گرفته ی اتاقت و بعد لبخندت ... باید همه ی تو و همه ی آن روزها و شب ها را در ابهام و اوهام ببینم !نبودی و نشنیدی دلم به گریه نشسته میان خاطره هایتچه کرده ای که پس از تو به هر کجا که تو بودی غمی نشسته به جایت؟! انسان که دربدرِ نادانی و عاجز از داناییست و هنوز کسی نمیداند در پسِ آن آخرین نفس،  کدام دری باز یا بسته میشود، برای ابد و تنها و تنها ذرات غباری در حافظه ی لایتناهیِ جهان خواهیم بود ؟!بیش از آنکه رفتنت جراحاتی لاعلاج بر موجودیت ما وارد کند ، رنج هایی که تحمل کردی مثلِ عقده ، مثلِ تومورها، وجودمان را گرفته ، چرا که به چون تویی روا نبود نازنین !این مرهم و آرامبخش است اگر به مولانا و اندیشه های کوانتومی او تکیه کنم تا جهانِ آسترولوژی را بپذیرم و دریابم که روح بزرگ و قدیمی و با تجربه ات با آغوش باز ، زخم ها و رنج ها را پذیرفت تا از استادی خیالی ساز، استادی راهنما بسازد . در خویش سفر کردم و از خویش بریدمدر راهِ سفر هر چه بلا بود کشیدمبا حیرتِ بسیار ولی از تو شنیدم:این راه که طی شد، پایانِ سفر نیستشش منزلِ دیگر از راه تو باقی‌ستگفتی که چهار است سفرهای تو هشداربارِ تو به یک‌بار رسیدن نشود بار اگر تمامِ این چرخه شبیه فلشی باشه که از نقطه ی شروع حرکت میکند و در هر منزل آزمونها و درسهایی برای فراگیری باشد، تحمل رنج ها ناگزیر و هدفمند بنظر می رسد ، همچنانکه شادی و لذتها هم . ترسهای بی دلیل ، خوابها و رویاها و در نهایت محفظه ای م بدون عنوان...
ما را در سایت بدون عنوان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezakhalilii بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:33